نویسنده: سید مهدی علمی حسینی (1)




 

چکیده

این مقاله به بررسی دیدگاه استاد معرفت در مورد پدیده ی نسخ اختصاص دارد. نویسنده پس از تبیین کلیات دیدگاه استاد درباره ی نسخ، با توجه به تغییر دیدگاه ایشان در این مسأله، ابتدا دیدگاه اول استاد - اعتقاد به وجود آیات منسوخه ( در معنای مصطلح آن ) در قرآن - پرداخته است. اشاره به نوآوری های استاد در این عرصه پایان بخش مقاله است.
آیت الله معرفت، نسخ قرآن به قرآن، انواع نسخ در قرآن، انکار وقوع نسخ در قرآن، آیات منسوخه.

مقدمه

پدیده ی نسخ در فرآیند احکام، از اهمیت ویژه ای در عرصه مطالعات اسلامی برخوردار است. پیشینه ی پر فراز و فرود نسخ و رویکرد پژوهشگران اصول، تفسیر و نیز کلام به این پدیده، از جایگاه ارجمند آن نشان دارد. به گونه ای که شاید بتوان نسخ را از مباحث پیچیده و کاوش برانگیز قرآن پژوهی دانست.
تفاوت دیدگاه در مفهوم شناسی نسخ و تبیین شرایط آن، شمارش آیات منسوخه در حداقل تعداد ( یک آیه ) و بیشترین آن ( 228 آیه )، گونه گونی آرا در انواع قابل تصور نسخ در قرآن، طرح شبهات پیرامون نسخ، و ردّ و انکار وقوع نسخ در قرآن، ضرورت پرداختن به این بحث را افزون می کند.
آغازین بررسی ها پیرامون نسخ در قرآن، به مصحف امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) باز می گردد. (2) سیر تلاش ها همچنان ادامه دارد تا زمان امام صادق (علیه السلام) که ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمان الاصم المسمعی، از شاگردان آن حضرت، اصول نسخ را در رساله ی ناسخ و منسوخ خود گرد آورد. بررسی های بعدی به دست اصحاب امام رضا (علیه السلام) انجام شد. (3) از آن پس تاکنون، در هر سده، عده ای از دانشمندان، در این عرصه، قلم فرسایی کرده اند. (4) یادآوری این نکته ضروری است که نقش آفرینان این نهضت عظیم، تنها عالمان قرآنی نبوده اند، بلکه در جای جای بحث، بسیاری از کاوش ها و تلاش های علمی به بررسی های فقهی و اصولی باز می گردد.
مسأله ی این تحقیق، بازکاوی نسخ قرآن به قرآن، از دیدگاه مفسر و فقیه فرزانه، آیت الله محمدهادی معرفت است. از این رو، بررسی سایر اقسام متصور نسخ در قرآن، نقد دیدگاه ها در مفهوم شناسی، شرایط و انواع نسخ، و شمار آیات منسوخه، مجالی دیگر می طلبد. ژرف نگری در خصوص امکان یا عدم امکان وقوع یا عدم وقوع نسخ در قرآن نیز شایسته ی بازکاوی مستقل است. در این مختصر، جز هنگام ضرورت بدان اشاره نخواهد شد.

بررسی لغوی

در نگاه لغت شناسان درباره نسخ، یکی از سه معنای ازاله، نقل و ابطال، قابل بررسی است. جدول زیر آرای لغت شناسان را به اجمال تصویر می کند:

صاحب رأی

عنوان اثر

 زمان حیات

ازاله

نقل

ابطال

خلیل بن احمد فراهیدی

ترتیب کتاب العین

قرن 2

*

*

-

احمد بن فارس

معجم مقاییس اللغه

قرن 4

*

*

-

جارالله زمخشری

اساس البلاغه

قرن 6

*

*

-

راغب اصفهانی

مفردات الفاظ القرآن

قرن 6

*

*

-

جمال الدین ابن منظور

لسان العرب

قرن 8

*

*

-

فیروز آبادی

قاموس المحیط

قرن 9

*

*

*


آیت الله معرفت رویکرد چندانی به بررسی لغوی نسخ نداشته اند. ایشان نسخ را به معنای فسخ و گسستن چیزی پیوند خورده دانسته اند. (5) گویا مقصود ایشان از فسخ، همان ازاله است که این برداشت در ادامه بیانات ایشان تأیید می شود. چه اینکه فسخ را در کنار محو کامل آورده اند. بر این اساس، به نظر می رسد نخستین معنایی که به ذهن شنونده متبادر می شود، ازاله است و بنابراین در صورت عدم وجود قرینه همین معنا پذیرفته است.

بررسی اصطلاحی

بی تردید این مجال، ارائه گزارش کاملی از سیر تطور اصطلاحی نسخ در بستر مطالعات اسلامی را برنمی تابد. پیش از این پژوهشگران این عرصه به تفصیل بدان پرداخته اند. (6)
تنها اشاره به این نکته ضروری است که تعاریف آغازین بیشتر به مفهوم شناسی ناسخ یا منسوخ اختصاص داشته است. یکی از بهترین تعاریفی که از سوی دانشمندان علوم قرآنی معتقد به وقوع نسخ در قرآن، ارائه شده و از باریک بینی و ژرف نگری گوینده نشان دارد، تعریف استاد فقید آیت الله معرفت است:
" نسخ عبارت است از برداشتن تشریع سابقی که به ظاهر اقتضای دوام دارد، به وسیله تشریع بعدی، به گونه ای که جمع آن دو یا به طور ذاتی - آنگاه که تضاد و تنافی بین دو حکم روشن باشد - یا به دلیل خاص - مانند نص صریح یا اجماع - ممکن نباشد. " (7)
برتری این تعریف طولانی از آن رو است که اولاً به خود نسخ پرداخته است، نه ناسخ یا منسوخ؛ ثانیاً نسبت به آنچه از نسخ در قرآن متصور است، جامع و مانع است؛ ثالثاً از همه مهم تر اینکه بر اساس این تعریف، پدیده ی نسخ هیچ تغییری در متن واقع و علم ازلی خداوند ایجاد نمی کند. و راه را بر شبهه سازان می بندد که نسخ را نشانه ی جهل و یا مخفی بودن امر از علم الهی بدانند.
استاد در کتاب علوم قرآنی نیز به ارائه تعریف نسخ پرداخته اند که اختصار آن به جهت تناسب با سطح مخاطب است:
" نسخ مصطلح آن است که حکم شرعی سابق، با تشریعی لاحق، کاملاً برداشته شود. "
ایشان سپس با تعیین مختصر شرایط نسخ به تکمیل تعریف خود می پردازند که در بخش بعدی مقاله بدان اشاره خواهیم کرد. نکته قابل توجه اینکه در این تعریف، از تنافی بین دو حکم که در تعریف اول از جایگاهی ویژه برخوردار بود، یاد نشده است. به نظر می رسد این تعریف در پی اثبات وقوع نسخ در قرآن نباشد. این برداشت برخاسته از ادامه ی توضیحات استاد درباره شرایط و حقیقت نسخ است. (8)

شرایط نسخ

دانشمندان علوم قرآنی براساس تعریفی که از نسخ ارائه کرده اند به تبیین شرایط تحقق آن نیز اشاره داشته اند. دیدگاه اکثر تئوری پردازان نسخ در قرآن در این خصوص یکسان است و اختلاف های موجود، برخاسته از این است که عده ای شرایط را به اعتبار ناسخ، برخی براساس منسوخ و دسته ای متناسب با حقیقت نسخ بیان داشته اند. آنچه استاد معرفت با عنوان شروط نسخ از آن یاد می کنند، عبارت است از:
1. وجود تنافی کلی بین دو حکم ( به صورت ذاتی و یا مستند به دلیلی معتبر ).
2. عدم محدودیت حکم سابق به زمان معین.
3. تشریعی بودن حکم ( یعنی مربوط به عرصه اخبار نباشد ).
4. وحدت موضوع در دو حکم. (9)
چنانکه می نگریم استاد تنها به تبیین شرایط عمده و جدی پرداخته و از اشاره به شرایط بدیهی که اکثراً در پذیرش آن متفق اند، خودداری کرده و شروطی که خود زیر مجموعه ی شرط های دیگراند را نیز ذکر نکرده اند.
بررسی دیدگاه ها درباره شروط نسخ از آن جهت اهمیت دارد که گستره ی مفهومی آن را به خوبی ترسیم می کند. چنانچه در تعریف استاد معرفت، تأکید بر تشریعی بودنِ هر دو حکم، بدا را از دایره نسخ بیرون می کند، حال آنکه در دیدگاه آیت الله خوئی (10) و علامه طباطبایی (11) وسعت فراگیر نسخ، بدا را نیز در خود جای می دهد. استاد معرفت در بررسی مقایسه ای میان نسخ و بدا، ضمن اینکه هر دو را از تصور اشتباه پیدایش رأی جدید درباره خدا، تزکیه می کند، ظهور شیئی یا امر بر مردم پس از پنهان بودن آن را ویژگی مشترک نسخ و بدا می داند. از دیدگاه ایشان، تفاوت بین نسخ و بدا در قلمروی اصطلاحی تعیین شده برای آن ها است. (12)

گونه های نسخ در قرآن

آنچه از سوی دانشمندان علوم قرآنی ذیل این عنوان آمده، در بردارنده ی انواع محتمل نسخ در قرآن است. از این رو، دو گونه ی: 1. نسخ حکم و 2. تلاوت و نسخ تلاوت و ابقای حکم، اگرچه عقلاً پذیرفتنی نیستند و در واقع به معنی پذیرش وقوع تحریف به نقصان در قرآن است؛ اما معمولاً مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
در دیدگاه استاد معرفت نیز، این دو گونه که در میدان تحقیق مردود و از کرامت قرآن عزیز به دور است، به طور کلی فاقد توجیه است. استاد در رد نسخ توأم حکم و تلاوت، به عدم وجود نمونه ای از آن در قرآن اشاره و حدیث منقول از عایشه را درباره رضاع، غریب دانسته و نتیجه ی آن را بازی با قرآن اعلام می کنند. در دیدگاه ایشان، امحای آیه ای از قرآن از سینه های مردم و نوشته های کاتبان وحی، به صرف جویدن بُز! امری غیرقابل پذیرش است. (13)
آیت الله معرفت در اثبات بطلان نسخ تلاوت بدون حکم دلایل زیر را اقامه می کنند:
1. مستندات قائلین به وقوع این نوع نسخ در قرآن، اخبار واحدی است که به گمان ایشان دارای سند صحیح است، حال آنکه آیه ی محکم، به خبر واحد منسوخ نمی شود.
2. پذیرش این نظر، با نزول این آیات منافات دارد، چرا که آیه به مثابه سندی معتبر، پشتیبان و مؤید حکم شرعی است. چنانچه نزول این آیات مطابق مصلحت بوده است، نسخ آن، با وجود بقای حکم، چه معنایی دارد؟
3. پذیرش این عقیده، به معنی پذیرش وقوع تحریف در قرآن کریم است که شیعه هرگز چنین ادعایی را نمی پذیرد.
استاد معرفت در ادامه ی این بحث، با یادآوری آرای محققین بزرگ اهل بیت (علیهم السلام)، بر بی پایگی استدلال ها افسوس خورده، از بی توجهی ایشان به شرافت و برتری عقل گلایه می کنند. (14)
نقطه ی قابل تأمل در بررسی دیدگاه آیت الله معرفت این است که ایشان از آغاز بررسی ها، به وقوع نسخ در قرآن اعتقاد داشته و به اثبات نسخ 20 آیه از مجموع آیات منسوخه پرداخته اند، اما در دهه ی پایانی حیات خویش به انکار وقوع نسخ اصطلاحی (15) در قرآن پرداخته اند.
این گونه گونی در دیدگاه، برخاسته از آزاداندیشی و پژوهش محوری ایشان است که آنچه را سال ها به دفاع از آن کوشیده اند، به کناری نهاده و دیدگاهی کاملاً متفاوت با آن را برمی گزیند. در حقیقت استاد در سایه تحقیق و بررسی های علمی خویش در می یابند که شاهدی بر وقوع نسخ در قرآن نیست و تمامی آیات منسوخه! قابل حمل بر معنای ثابت و محکم است.
از این رو، ابتدا به تبیین دیدگاه نخستین استاد و بررسی مبانی آن می پردازیم و در ادامه، دلایل استاد در خصوص انکار وقوع نسخ در قرآن را یادآور می شویم.

بررسی دیدگاه نخستین استاد

وقوع نسخ در قرآن

در بررسی دیدگاه ها در می یابیم که درباره ی جواز نسخ اختلافی نیست. چنانچه مواردی از قبیل تغییر قبله به صورت عینی در احکام شرعی وجود دارد. مورد اختلاف عبارت است از: نسخ حکمی از احکام موجود در قرآن با آیه ای دیگر، با سنت و یا اجماع.
اغلب دانشمندان علوم قرآنی نسخ آیه ای از قرآن با آیه ای دیگر را باور دارند. روایاتی که در آن ائمه ی شیعه، توجه به ناسخ و منسوخ و شناخت آن را کلید فهم قرآن دانسته اند، آنچه از سوی امیرالمؤمنین در این باره مورد تأکید قرار گرفته، (16) و نیز گزارش های تاریخی در توصیف مصحف علی (علیه السلام) که اشتمال آن تعیین بر آیات ناسخ و منسوخ را تأکید می کند؛ از جمله دلایل روایی معتقدین به وقوع نسخ در قرآن است.
در گستره ی آیات قرآن، آیه 106 سوره مبارکه بقره (17) و نیز آیه 101 سوره مبارکه نحل، (18) مورد استناد قرار می گیرند. و در ساحت عقل، ضرورت تغییر احکام به تناسب تحول در شرایط و مقتضیات، مهم ترین دلیل قائلان به وقوع نسخ در قرآن است.
استاد فقید، آیت الله معرفت در کتاب تمهید که براساس اعتقاد به وقوع نسخ در قرآن تألیف شده است، بحث مستقلی درباره ی اثبات این دیدگاه ارائه نکرده اند. تنها در مقدمه، به ضرورت و گریزناپذیری پدیده ی نسخ اشاره و تشریع تأثیرگذار در مسیر رشد به سطوح عالی تمدن و ترقی را ناگزیر از وقوع نسخ و تغییر مقررات اعلام کرده اند. همچنین با یادآوری چند روایت درباره تأکید اهل بیت (علیهم السلام) بر توجه به پدیده ی نسخ، در واقع به دلایل نقلی وقوع نسخ در قرآن پرداخته اند.
پیشتر اشاره کردیم، در دیدگاه نخستین استاد، گونه های نسخ متصور در قرآن عبارت است از:
1. نسخ حکم و بقای تلاوت؛
2. نسخ مشروط.

نسخ حکم و بقای تلاوت

به نظر استاد معرفت، نسخ مفاد آیه ای از قرآن به سه صورت قابل تصور است:
1. مفاد آیه به استناد سنت قطعی و یا اجماع مسلم، نسخ شده است، مانند آیه امتاع که با آیه عدد و مواریث منافاتی ندارد، اما سنت قطعی و اجماع مسلمانان به وقوع چنین نسخی قائل است.
2. مفاد آیه با آیه دیگری که ناظر مفاد آیه اول است نسخ شده و حکم آن صریحاً برداشته شود. بدیهی است در این شکل تنها مقصود از نزول آیه دوم، برداشتن حکم آیه اول است، مانند آیه نجوا.
3. مفاد آیه با آیه ای دیگر که به مفاد آیه اول ناظر نیست، نسخ شود. بدیهی است در این قسم نیز وجود تنافی کلی بین دو آیه شرط اصلی است. چرا که به خاطر عدم امکان جمع بین دو تشریع، آیه دومی را ناسخ آیه اول می دانیم. (19)
گویا براساس دیدگاه آیت الله معرفت، نسخ از نوع سوم نیز در قرآن وجود دارد. یعنی دو آیه که هر یک به غرضی خاص نازل شده، به لحاظ مفهومی نیز پیوستگی خاصی با هم ندارند، از آنجا که جمع تشریعی آن دو ممکن نیست، یکی را به جهت تأخر، ناسخ دیگری بدانیم. حال آنکه در تعریف نسخ، آیه ی ناسخ برای برداشتن کامل آیه منسوخ نازل می شود و از لحاظ تشریع، جایگزین آن می شود. در پاسخ به شبهه ای که علت تغییر حکم را خطا یا جهل الهی می داند، به ظاهری بودن تنافی و انقضای واقعی و پنهانی مدت تشریع اول اشاره می کنیم و این چنین است که شبهه وجود اختلاف در قرآن منتفی فرض می شود. اما در صورت پذیرش رویداد نسخ نوع سوم در قرآن، به نظر می رسد باید وجود اختلاف در قرآن را بپذیریم. (20)
اگرچه استاد معرفت در دیدگاه نخستین این نوع تنافی را هم ظاهری دانسته و حکمت نسخ را بر آن مترتب دانسته اند! (21)

آیات منسوخه

استاد معرفت در ادامه اثبات امکان وقوع نسخ در قرآن، شماری از آیات منسوخه را که به عقیده ایشان با توجیهات دور از واقع منکران نسخ رو به رو شده است، مورد بررسی قرار داده اند. ما در اینجا به جهت اختصار، تنها دو آیه از آیات بیست گانه ای که از نظر استاد منسوخ شده است را گزارش می کنیم.

وقوع نسخ در آیه نجوی

خلق نیکو و رفتار دوست داشتنی پیامبر، سبب افزایش درخواست ملاقات ویژه با پیامبر از سوی مسلمانان شد. پرسش های خصوصی بی شماری که وقت پیامبر را به خود اختصاص می داد، افزایش فشار کاری بر آن حضرت را سبب شد. بدین سبب آیه 12 سوره مبارکه مجادله (22) نازل شد و بر آنان که تمکن مالی داشتند، واجب شد که هرگاه درخواست ملاقات ویژه با پیامبر داشتند، یک درهم صدقه بدهند. بدین سان شمار آنانکه همیشه می خواستند اوقات عزیز آن بزرگوار را از آن خود کنند، کاهش یافت. تنها کسانی به استمرار درخواست ها ادامه دادند که یا کار مهم و خطیری داشتند و یا ملاقات حضوری با پیامبر را بر مال دنیا ترجیح می دادند. پس از مدتی آیه 13 این سوره (23) نازل شد و این وجوب را نسخ کرد.
استاد معرفت با توجه به دیدگاه نخستین خود بیان می دارند که نسخ این آیه از نوع دوم است؛ یعنی مفاد دو آیه ناظر به یکدیگر است و کسی در این باره مناقشه نکرده است. (24) البته شایان یادآوری است که آیت الله خوئی نیز که در مسیر انکار وقوع نسخ در قرآن قرار داشتند، درباره ی این دو آیه می فرمایند:
" در مفهوم این آیه جز التزام به وقوع نسخ، چاره ای نیست و باید قبول نمود که حکم آیه ی اول با آیه ی دوم نسخ شده است. " (25)
ایشان نیز مفاد دو آیه را با ناظر به یکدیگر می دانند.

وقوع نسخ در آیه امتاع

در زمان جاهلیت، عده ی زنی که شوهرش فوت کرده بود، یک سال تمام بود. به گونه ای که در این مدت سرمه به چشم نمی کشید، شانه به سر نمی زد، عطر استعمال نمی کرد و شوهر دیگری اختیار نمی کرد. به همین جهت، ورثه ی متوفی نیز او را از خانه ی شوهر بیرون نمی کردند و در طی سال، مخارج او را از ترکه ی شوهرش می پرداختند. در واقع این ارث زن از اموال شوهر بود. نزول آیه امتاع تقریباً این رسم را تأیید کرد. اما پس از مدتی مفاد این آیه با دو آیه ی عده و مواریث نسخ شد. (26)
براساس آیه ی عده، مدت زمان یک ساله به چهار ماه و 10 روز کاهش یافت. یعنی تا چهار ماه و ده روز از ازدواج محروم شدند، حال آنکه در آیه ی امتاع، منع و محدودیتی برای ازدواج نبود. همچنین براساس آیه ی مواریث، درصد مشخصی از اموال متوفی به عنوان ارث زن اعلام شد و صرف تأمین مخارج یک ساله او، ورثه ی متوفی را از ادای دین به همسر متوفی بی نیاز نمی کند.
استاد معرفت در اثبات نسخ آیه ی امتاع، به اجماع علمای امت و اتفاق مفسران استناد می کنند. ایشان مجموع روایات عامه و خاصه در این خصوص را در حد تواتر می دانند و معتقدند عدم افتای فقهای پیشین و نیز متأخرین بر اساس آیه ی امتاع، نشان از قطعیت نسخ آن دارد. (27)

مستندات استاد معرفت در اثبات نسخ آیات

استاد معرفت در تحلیل نسخ یا عدم نسخ آیات، تنها در خصوص آیه ی نجوی به ارائه گزارش اکتفا کرده و نسخ آن را غیر قابل مناقشه می دانند. اما سایر آیات را مورد بررسی موشکافانه قرار داده اند. روش ایشان در نقد و بررسی این آیات که در پرتو آن، تنها بیست آیه منسوخ قطعی اعلام می شود به شرح زیر است:

1. تکیه بر اجماع علما:

در اثبات نسخ آیه امتاع به آن استناد می کنند. (28)
اگرچه در همین آیه، ایشان روایات رسیده از عامه و خاصه را در حد تواتر می دانند، اما در خصوص اجماع علما، به تبیین کاشفیت آن از قول معصوم نمی پردازند. شاید منظور ایشان از اجماع، اتفاق کلمه علما بر عدم تأثیر این آیه در افتاء است. چنانکه در ادامه بدان اشاره می کنند. (29)

2. استناد به اتفاق مفسران:

استاد در جهت اثبات نسخ 5 آیه، به این روش استدلال کرده اند. از آن جمله است، آیات امتاع، (30) عدد جنگجویان، (31) اتیان فاحشه، (32) توارث از طریق ایمان (33) و...
اکنون جای این پرسش است که آیا می توان اتفاق کلمه ی مفسران را در اثبات نسخ یک آیه معتبر دانست؟ آیا آنچه در کتب تفسیر آمده، همگی برخاسته از تحقیق و تتبع است؟ آیا آفت نقدهای فاقد تحلیل، از معضلات جدی تفاسیر ما نیست؟ بنابراین نمی توان صرف اتفاق کلیه مفسرین بر نظری را، دلیل بر درستی آن دانست، مگر آنکه با دلایلی دیگر که در روش تحقیق و تحلیل متون دینی معتبر است، تأیید شود.

3. در نظر داشت شرایط تحقق نسخ:

در این میان توجه به تنافی یا عدم تنافی دو آیه، سهم بیشتری به خود اختصاص داده است. توجه به گسترده ی مفهومی نسخ که تنها ساحت تشریع را بر می تابد و نیز ناظر بودن مفاد آیات به یکدیگر، سایر شروط نسخ است که از سوی ایشان مورد استناد قرار گرفته است.

4. توجه به تعریف نسخ و تفاوت آن با تخصیص و تقیید:

شمار آیاتی که آیه ای عام را تخصیص زده اند، کم نیست. این اشتباه برخاسته از تلقی برخی از پیشینیان از نسخ است. استاد معرفت نسخ تعداد زیادی از آیات را از این طریق نفی کرده اند.

5. دیگر روش ها:

تحلیل منطقی کلام، تفسیر راستین آیات، رویکرد به علوم قرآنی و حدیث، تحلیل های اصولی، بررسی های ادبی کلام و ارج نهادن به نقل های تاریخی، دیگر روش های استاد در این عرصه است. جدول ارائه شده در پایان جلد دوم کتاب تمهید، تصویری از بررسی های محققانه ی ایشان ارائه می کند. استاد پس از بررسی 228 آیه، که احتمال نسخ آن ها مطرح شده است، تنها نسخ 20 آیه را تأیید می کنند.

بررسی دیدگاه اخیر استاد معرفت در زمینه نسخ

انکار نسخ ( به معنای مصطلح ) در قرآن

عده ای از دانشمندان علوم قرآنی، نسخ در احکام الهی را مطلقاً محال می دانند و در مقام اثبات این ادعا، لازمه ی اعتقاد به نسخ را پذیرش جهل الهی یا ضعف او در تشریع می دانند. بدیهی است چنین ادعا و استدلالی برخاسته از نگاه یک سویه به امر تشریع الهی است. چه اینکه الزاماً صدور هر حکمی از جانب خداوند تنها به قصد اجرای آن حکم صورت نمی پذیرد. گاه آزمایش و امتحان و یا اتمام حجت، غرض تشریع حکم است. در این شرایط، تکلیف و برداشتن تکلیف، هر دو دارای حکمت و مصلحت است، (34) و نه برخاسته از جهل و ضعف خداوند! گذشته از اینکه در خصوص نسخ، حکمی که از ابتدا برای زمان معینی تشریع شده است، پس از سرآمدن زمان اجرای آن، با تشریعی دیگر منسوخ می شود.
آنچه به نظر می رسد اینکه تا اوایل قرن چهارم هجری، از انکار وقوع نسخ در قرآن خبری نیست. در این قرن، محمد بن بحر ابومسلم اصفهانی ( 322 ه‍.ق ) برای اولین بار به انکار نسخ مصطلح پرداخت. پس از او ابن جنید ( 181 ه‍.ق ) - فقیه شیعی - به پیروی از نظریه ی او پرداخت. قرن سیزدهم، شاهد ظهور معتقدین به انکار وقوع نسخ در قرآن است. مرحوم هبة الله شهرستانی در عراق و ولی الله سرابی در ایران صاحبان تألیف در دفاع از این عقیده اند. (35)
در قرن چهاردهم باورمندان این دیدگاه، افزایشی چشمگیر یافتند که این تحول در میان دانشمندان اهل سنت آشکارتر بود. در میان دانشمندان شیعی، آیت الله خوئی و علامه سید مرتضی عسگری از منکرین وقوع نسخ در قرآن اند.
استاد معرفت نیز که از باورمندان وقوع نسخ اصطلاحی در قرآن بود و نسخ برای آیات قرآن را قطعی می دانستند، در دهه پایانی حیات پر برکت خویش، به جمع منکران وقوع نسخ در اصطلاحی پیوست.
ما در پی تبیین ادله منکرین نسخ به معنای اصطلاحی نیستیم، تنها به یادآوری این نکته بسنده می کنیم که بسیاری از دلایل منکرین نسخ مذکور - به ویژه در میان اهل سنت - برخاسته از تعریفی است که از نسخ ارائه کرده اند و یا انکاری است که به اقتضای زمان در دفاع از طعن و کنایه های مستشرقین بر مسلمانان صورت داده اند.
سه دانشمند برجسته شیعه که در زمره ی منکرین وقوع نسخ اصطلاحی در قرآن قرار می گیرند، هیچ یک به دلایل و مستندات سایر منکرین نسخ رویکردی نداشته اند. بلکه این هر سه عالم شیعی بر این باورند که شاهدی بر وجود آیات منسوخ در قرآن کریم وجود ندارد. در این میان تنها آیت الله خوئی نسخ آیه ی نجوی را پذیرفته اند. هر چند در کنار این پذیرش، قیود، شروط و توضیحات فراوانی نیز ارائه کرده اند. (36)
اما علامه عسگری مطلقاً وجود حتی یک آیه منسوخ در قرآن را نمی پذیرند. در دیدگاه علامه، پس از نزول حکمی موقت بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از طریق وحی غیر قرآنی، با سپری شدن مدت حکم و نسخ آن به وسیله یک وحی غیر قرآنی دیگر، در راستای آگاهی بخشی به مسلمانان، خبر آن حکم و نیز اعلام نسخ آن در قرآن می آمد، و یا اینکه اساساً نسخ حکم اجرا شده، توسط وحی قرآنی صورت می پذیرفت. (37) بر این اساس، در قرآن حتی یک آیه منسوخ وجود ندارد، اما وجود آیات ناسخ در قرآن ممکن است.

استاد معرفت و انکار وقوع نسخ در قرآن

آنچه از استاد معرفت در تبیین دیدگاه جدید ایشان در دست است، بسیار اندک می باشد. اشاراتی در چاپ های جدیدتر کتاب علوم قرآنی، مقاله ای در فصلنامه ی بینات و گفت و گویی که با ایشان در همین فصلنامه صورت پذیرفته است، تمامی آن چیزی است که در تبیین انکار نسخ از ایشان بر جای مانده است.
دلیل عمده استاد در انکار وقوع نسخ به معنای مصطلح در قرآن این است که به عقیده ایشان شاهدی بر وجود نسخ در قرآن یافت نمی شود. در دیدگاه استاد معرفت، آنچه از آیات، شاهد آورده شده است، قابل خدشه بوده و می توان آن را بر معنای ثابت و محکم حمل کرد. (38)
اکنون به ارائه ی دو نمونه از آیاتی می پردازیم که اگرچه در دیدگاه پیشین استاد، وقوع نسخ در آن به اثبات رسیده، ولی با توجه به دیدگاه جدید، هر دو فاقد تنافی و غیر منسوخه است.

عدم نسخ در آیه نجوی

استاد معرفت درباره آیه ی نجوی که بنا بر مشهور نسخ شده است، می گویند: از آنجا که حکم این آیه حکومتی بوده و نه حکم شرعی، و حکم حکومتی نیز برای شرایط خاص، شخص خاص و زمان خاص تشریع می شود، لذا این مورد، به مقوله ی نسخ مربوط نمی شود. از شرایط تحقق نسخ این بود که حکم، شرعی باشد. نزول این آیه، صحنه ای ایجاد کرد تا عرب ها متوجه شوند گفت و گوی خصوصی با پیامبر تنها برای موارد ضروری و جدی شایسته است. چنانچه پس از تحقیق این هدف و کاهش درخواست های مکرر عرب ها، ضرورت پرداخت پول برای حرف های مهم جدی از بین می رود. (39) از این رو آیه ی نجوی همچنان مورد عمل است و هرگز عمل به آن منتفی نشده است. حقیقت این آیه توصیه به عدم ایجاد مزاحمت برای اولوالامر است که اکنون نیز جاری است. حال چگونه می توان این آیه را در شمار آیات منسوخ آورد؟

عدم نسخ در آیه امتاع

در خصوص آیه ی امتاع - تضمین عده ی یک ساله وفات برای زنان شوهر مرده - گفته شده است که با آیه ی عده - تعیین زمان چهار ماه و ده روز برای عده وفات - و آیه ی مواریث - تعیین میزان مشخص از ماترک متوفی در شرایط گونه گون به عنوان سهم الارث زن - نسخ شده است. در بیان استاد معرفت، ضمن اشاره به دیدگاه آیت الله خوئی که به وجود تنافی بین این آیات اعتقادی ندارند، مفاد آیه امتاع یک تکلیف ارفاقی است، نه الزامی. ایشان در ادامه می گویند:
" ما روزی این آیه فکر کردیم و دیدیم آیه مربوطه به اشخاص است که در سنین بالا ازدواج مجدد می کنند و معمولاً از این زن اولاد ندارند، چرا که اگر اولاد داشته باشند، کسی آن ها را از خانه اخراج نمی کند. این آیه توصیه می کند که این زن ها را از خانه خارج نکنید، مگر آنکه خودشان بروند. " (40)
در بخشی از گفت و گوی فصلنامه ی بینات با استاد، ایشان به یادکرد بیان شفاهی زیر از آیت الله خوئی می پردازند:
" خود قرآن، اختلاف بین آیات را نفی می کند، آن وقت شما می خواهید از اختلاف به نسخ پی ببرید! "
به نظر می رسید یکی از مبانی تغییر دیدگاه استاد معرفت پذیرش همین نکته است. چرا که ایشان نیز همه ی آیات منسوخه را قابل حمل بر وجه حکم آن دانسته و وجود هر نوع اختلاف در قرآن را انکار می کنند.

بررسی دلایل استاد معرفت

عدم تعیین مکتوب و تفصیل دیدگاه دوم از سوی استاد، ابهاماتی جدی در این خصوص بر جای نهاده است. از جمله اینکه ایشان به تفاوت بین نسخ ظاهری و نسخ اصطلاحی اشاره دارند، حال آنکه در نسخ اصطلاحی نیز تنافی موجود، ظاهری است. چرا که معتقدین به نسخ در پاسخ به شبهات، به صوری و ظاهری بودن تنافی در نسخ تأکید می کنند. استاد معرفت نیز خود در پاسخ به شبهه ی نقض آیه 82 سوره نساء (41) بر مبنای دیدگاه نخستین خود، این گونه استدلال می کنند:
" اختلافی را که آیه ی مذکور رد می کند، اختلافی است حقیقی و در متن واقع، اما اگر اختلاف، صوری و در ظاهر امر باشد ( چنانکه اختلاف بین ناسخ و منسوخ، از این قبیل است )، تناقضی با آیه ی مورد بحث ندارد. " (42)
به نظر نمی رسد قائلین به نسخ به تنافی حقیقی بین ناسخ و منسوخ معتقد باشند و در نتیجه، تنافی در قرآن را که مستلزم نفی اصالت قرآن است، بپذیرند. بنابراین تفکیک بین نسخ ظاهری و نسخ اصطلاحی مفهوم نیست.
نکته دیگری که در دیدگاه دوم استاد مطرح است، نگاه ایشان به مفهوم ناسخ و منسوخ در روایات است. به نظر ایشان، منظور از آنچه در روایات با عنوان ناسخ و منسوخ از آن یاد شده، تخصیص و تقید است. شاید بتوان پذیرفت در نگاه حداکثری مواردی از تخصیص و تقیید در دایره نسخ قرار گرفته است. اما روایاتی که در آن ها واژگان ناسخ و منسوخ در کنار عام و خاص و یا اطلاق و تقیید آمده، چگونه قابل توجیه است؟ آیا در این روایات نیز، این واژگان به همان منظور بیان شده است؟ به عنوان مثال در خطبه ی اول نهج البلاغه چنین آمده است:
کتابَ ربِّکم فیکم: مُبَیناً حَلالَهُ وَ حَرامَهُ، و فَرائِضَهُ و فَضائِلَهُ، و ناسخَهُ وَ مَنسوخَهُ، و رُخَصَهَ و عَزائِمَهُ، و خاصَّهُ و عامَّهُ، و عِبرَهُ و أمثالَهُ، و مُرسَلَهُ وَ مَحدودَه و مَحکمَهُ و مَتِشَابِهَهُ وَ...
نکته جالب اینکه در برخی روایات، ائمه به تبیین اصطلاحی نسخ نیز پرداخته اند. (43) اکنون روشن نیست استاد معرفت چه پاسخی برای این پرسش ارائه کرده اند.
شاید منظور این بوده است که بدانیم آیه، کارایی خود را از دست نداده و همیشه جاری است. چرا که اگر تخصیص و تقیید را در دایره ی نسخ قرار دهیم، حکم آیه به طور کلی برداشته نمی شود و اجرای آن باقی است.
به طور خلاصه، اصول مهم استاد معرفت در انکار وقوع نسخ اصطلاحی در قرآن عبارتند از:
1. اعتقاد به وقوع نسخ در قرآن، مستلزم پذیرش وجود اختلاف و تهافت در قرآن است.
2. گستره ی مفهومی نسخ در روایات ائمه، تخصیص و تقیید را در خود جای داده است.
3. انکار وقوع نسخ در قرآن به تعطیلی و کنار گذاشتن مفاد برخی آیات می انجامد.
بیان این نکته ضروری است که ایشان از آغاز نیز به وسعت گستره ی نسخ در آیات قرآن اعتقاد نداشتند، بلکه در پی تحدید آیات منسوخه بودند. آنگاه در سایه ی نیم قرن کاوش و بررسی، اذعان می دارند:
" به مرور زمان فهمیدیم که - در انکار نسخ - حق با استاد، - آیت الله خوئی - بوده است. " (44)
با کمال تأسف، فرصت اندک حضور استاد در میان ما، رفع اجمال و ابهام از چهره ی این دیدگاه را بر نتابید. امید است در مسیر بازیابی دست نوشته های ارجمند استاد فرزانه، پرسش ها به پاسخی در خور برسد.

نوآوری های استاد در عرصه ی نسخ

در بررسی آنچه استاد معرفت در تبیین مسأله ی نسخ بدان پرداخته اند، اصطلاحاتی یافت می شود که به نظر می رسد پیش از استاد از سوی دیگران مطرح نشده است. ما به عنوان بخش نهایی بررسی ها، به اختصار به این اصطلاح ها اشاره می کنیم.

نسخ مشروط

استاد معرفت، علاوه بر انواع سه گانه ی متصور نسخ در قرآن که از سوی اغلب قرآن پژوهان بدان اشاره شده است، نوع دیگری از نسخ متصور در قرآن را با عنوان نسخ مشروط طرح می کنند. (45)
ایشان نسخ مشروط را در حقیقت، نسخ نشمرده است، بلکه آن را یک سری احکام متعدد می دانند که هر یک به شرایط خاص خود بستگی دارد. (46) استاد در ادامه یادآوری می کنند که تغییر حکم به سبب تغییر شرایط، نسخ شمرده نمی شود. در واقع در نسخ مشروط یکی از شرایط تحقق نسخ - وحدت موضوع - وجود ندارد. توجه به مثالی که استاد در این خصوص ارائه می کنند، به تبیین بهتر موضوع کمک می کند. (47) در نگاه استاد، تمامی آیات صفح - گذشت از تعرض مشرکان - مربوط به دوران ضعف مسلمانان در مکه است. حال آنکه در مدینه که مسلمانان دوران قدرت و شوکت خود را سپری می کنند، دستور برخورد متقابل با تعرض مشرکان و اهل کتاب صادر شد و آیات صفح نسخ شد. استاد بر این باور است که هر دو حکم، از آنجا که بر اساس تفاوت شرایط تشریع شده اند، در صورت تحقق شرایط، قابل تکرارند. به نظر می رسد این بیان نیز، تلاشی است در مسیر رفع تعطیلی از آیات الهی و جریان داشتن مفاهیم بلند پایه قرآن در همه عصرها و نسل ها. این نوع از نسخ یا عبارت نسخ تدریجی (48) نیز از سوی استاد مورد اشاره قرار گرفته است.

نسخ تمهیدی

گاهی شارع مقدس برای زمینه سازی نسخ چیزی، در مسیر مبارزه با برخی عادات اشتباه که بین مردم جا افتاده است، ابتدا حکمی که هماهنگ با جامعه است را اجازه می دهد، سپس عقب نشینی کرده و بنیان ناشایست این رسم را در جامعه فرو می ریزد. (49) به عبارت دیگر، وقتی امکان نفی صریح و بی مقدمه عادت و یا رسمی وجود نداشته و یا اینکه هزینه ی بیش از حد متعارف در بردارد، برای تحقق هدف رشد و هدایت جامعه، زمینه سازی هایی صورت می گرفت تا جامعه در پذیرش روش راستین مطلوب دین، آمادگی پیدا کند. پدیده ی رقّیت و نیز ترخیص زدن زوجه، مصادیق این نوع نسخ است. به نظر استاد، آیه ی ترخیص ضرب نازل شد تا مردم از معنای ضرب بپرسند و با راهنمایی های پیامبر، زمینه برای حذف یک عادت زشت در عرب جاهلی آماده شود. چرا که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در تبیین آیه، به نوعی از ضرب - نه دردآور باشد و نه اثری باقی گذارد - اشاره می کنند (50) که در واقع ضرب نیست و به این وسیله، ضرب واقعی مرد جاهلی را نفی می کنند.
بنابراین گزینش نسخ برای این روش تربیتی به معنی زمینه سازی برای نسخ یک عادت زشت است و نه به معنی نسخ حکمی شرعی.

خلاصه و نتیجه گیری

از آنچه در مجال اندک ارائه شد، دریافتیم که استاد معرفت در سایه ی کاوش های علمی خود، پس از سال ها باورمندی به وجود آیات منسوخه در قرآن و تلاش عالمانه در جهت اثبات آن، به نتیجه ای متفاوت دست یافته و با اقتدا به استاد برجسته ی خود آیت الله خوئی، منکر وقوع نسخ ( به معنای اصطلاحی ) در قرآن می شوند.
آنچه مهم است اینکه ایشان، هرگز یافته های دانشمندان پیشین را قطعی و مسلم نپنداشته و هر گزاره ی برخاسته از تحقیقات پیشینیان را پس از بررسی های موشکافانه ی خویش پذیرفته اند.
به نظر می رسد استاد در اثبات دیدگاه جدید خود، برای دسته بندی مستندات و تبیین مبانی آن فرصتی نیافته اند و بنابر این نقد و بررسی دقیق این دیدگاه با منابع اندکی که از آن یاد کرده است، ممکن نیست.
اساس دیدگاه ایشان، نفی اختلاف و تهافت بین آیات قرآن است که قرآن نیز خود به نفی آن پرداخته است. بنابراین به نظر می رسد در نظر استاد، تعریف نسخ و شروط آن نیز تغییر کرده است. چرا که در دیدگاه نخستین ایشان، تنافی بین آیه ی ناسخ و منسوخ، واقعی تلقی نشده بود، اما ارائه ی تعریفی جدید و تعیین شروطی متناسب با آن از سوی استاد، گزارش نشده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. محقق حوزه علمیه مشهد مقدس.
2. عزت الله مولایی نیا، نسخ در قرآن، ص 28.
3. محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 2، ص 274.
4. عزت الله مولایی نیا، نسخ در قرآن، صص 64-48.
5. محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، ص 225.
6. عزت الله مولایی نیا، نسخ در قرآن، صص 130-101.
7. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، ص 277.
8. محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، صص 227-226.
9. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، صص 285-282.
10. سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 278.
11. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ی 106 سوره ی بقره.
12. محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 2، صص 281-279.
13. همان، ج 2، صص 289-285.
14. همان، ص 2، صص 293-289.
15. یادآوری این نکته لازم است که آیت الله معرفت، نسخ مشروط و تمهیدی را می پذیرد، لذا جز منکران نسخ به طور مطلق نیست، اما نسخ به معنای مشهور و مصطلح ( حکم شرعی سابق با تشریع لاحق کاملاً برداشته شود ) را همانند استادش مرحوم آیت الله خوئی مردود می داند.
16. نهج البلاغه، ( سید رضی )، خطبه 1.
17. مَا نَنَسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَى‏ كُلِّ شَي‏ءٍ قَدِيرٌ.
18. وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.
19. محمدهادی معرفت، التمهید، صص 295-294.
20. أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً، نساء، آیه 82.
21. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، ص 296.
22. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.
23. ءَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.
24. همان، ج 2، ص 303.
25. سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 278.
26. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، ص 305.
27. همان، ج 2، ص 306.
28. همان، ج 2، ص 305.
29. همان، ج 2، ص 306.
30. همان، ج 2، ص 305.
31. همان، ج 2، ص 303.
32. همان، ج 2، ص 307.
33. همان، ج 2، ص 311.
34. سید ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 280.
35. عزت الله مولایی نیا، نسخ در قرآن، صص 262-261.
36. همان، صص 503-494.
37. ر.ک: سید مرتضی عسکری، القرآن الکریم و روایات المدرستین، به نقل از: مجله ی بینات، ش 27، صص 66-56.
38. مجله ی بینات، مؤسسه ی امام رضا (علیه السلام)، قم، شش 44، ص 106.
39. همان، ص 67.
40. همان.
41. أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً، نساء، آیه 82.
42. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، ص 299.
43. عزت الله مولایی نیا، نسخ در قرآن، ص 97.
44. مجله ی بینات، همان، ص 65.
45. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، ص 296.
46. محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، ص 229.
47. محمدهادی معرفت، التمهید، ج 2، ص 297.
48. مجله ی بینات، همان، ص 69.
49. همان، ص 71.
50. همان، ص 72.

منبع مقاله :
نصيري، علي؛ (1387)، معرفت قرآني ( يادنگار آيت الله محمدهادي معرفت (ره)) جلد سوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول